این مقاله درباره «کودکآزاری» نیست، اگرچه میتواند باشد. درباره آمارهای خشونت علیه زنان در دنیا هم نیست، اگرچه میتواند باشد. ربطی به آزار جنسی و قتل و جنایت علیه بشریت ندارد، اگرچه تمام اینها را در دلش پنهان کرده. این نوشته، تنها روایت کوتاه، گذرا و تلخی است از حیوانآزاریهایی که در روزهای اخیر دربارهاش شنیدهایم و خواندهایم و گاهی حتی شاهدش بودیم.
هیچ قانونی برایش نوشته نشده. نه در حمایت و نه حتی برای جلب و جمعکردنشان. اگرچه باید پذیرفت گاهی تمام مسئولیتها به دوش قانون نیست. همچنان که قانون تعیین نمیکند که آدمها با اخلاق و با وجدان باشند. یا هیچ قانونی نمینویسند، باید ممنوعیت را دوست داشته باشی و قانونها عشق دشوار انسانی را تعریف نمیکنند.
به همه اینها وقتی فکر میکنم که يكي از دوستانم كه دامپزشک حیوانات است، در کلینیکش، خاطره عجیبی برایم تعریف میکند. من رفتهام تا او برایم از حیوانآزاری، دقیقتر بگویم سگآزاریهای اخیر و بیقانونیها و بدرفتاریها بگوید تا من در لابهلای گفتههایش مقصر را پیدا کنم. اما او چیز دیگری میگوید... چیزی که باعث میشود یادم بیفتد همه قانونها روی کاغذ نوشته نمیشوند... «... که درس عشق در دفتر نباشد»...
حکایت سگآزاریهای اخیر را با نوشتن روایت خودم از خاطره او آغاز میکنم، اگرچه او بارها در جاهای مختلف خاطرهاش را گفته و نوشته، اما این روزها مرورش واجب است. چند سال پیش وقتی دوستم بعد از یک روزی کاری سخت، در ساعات پایانی شب به منزل میرود، از کلینیکش با او تماس میگیرند و خبر میدهند که یک بیمار اورژانس به آنجا آوردهاند.مدلهای مختلف آزار و اذیت
بیمار اورژانس یک سگ تصادفی بوده که با معاینات اولیه متوجه میشوند چندین جای استخوانهایش شکسته. دوستم به مردی که سگ را به کلینیک آورده بود، اعلام میکند که باید جراحی شود و هزینه این جراحی خیلی بالاست. مرد که ظاهرش شبیه بسیجیها یا همان مردان از جبهه بازگشته است، میپذیرد که سگ را جراحی کنند و او هزینه عمل را بپردازد و چون پول نقد نداشته، سند تاکسیاش را گرو میگذارد پیش دوستم تا پول تهیه کند. نزدیک طلوع آفتاب وقتی دکتر از جراحی سنگین و طولانی سگ بیرون میآید، میبیند که مرد گوشهای روی زمین روزنامه پهن کرده و نماز میخواند، در حالی که لباسش به خاطر در آغوشگرفتن سگ خونی است و حالا دیگر پیداست که یک پای مرد مصنوعی است. دکتر به شوخی به مرد میگوید: «لباساتون که خونیه... اونجور که ما تو کتابها خوندیم، نمازتون اشکال داره...»
مرد پاسخ میدهد: «بشوی اوراق اگر همدرس مایی/ که درس عشق در دفتر نباشد»
و برای دکتر تعریف میکند که تصادفی سگ زخمی را کنار خیابان میبیند و نگاه سگ وادارش میکند او را در آغوش بگیرد و دنبال پزشکی بگردد که حاضر به درمانش باشد. او میگوید نگاه آن حیوان که درد میکشید و بیپناه بود، او را یاد خودش انداخته... وقتی که در عملیاتی مجروح شده بود و نمیتوانست راه برود و یکی از همرزمها که حتی نمیشناختهاش، توی چشمهای او نگاه میکند، روی کولش میگذارد و برمیگرداندش عقب.
نهایتا دوستم هزینه جراحی را از مرد نمیگیرد و مرد یک یادگاری ارزشمند برای دکتر میگذارد: قرآن کوچک جیبی که از يك شهيد یادگار داشته است. دکتر میگوید: «قرآنش هنوز بوی باروت میداد...»
آزار، از هر نوع که بخواهید
وقتی واژه آزار، این روزها از میان خبرها آوار میشود روی سرمان، از کودکآزاری بگیرید تا حیوانآزاری، شاید بشود نخ ارتباط باریک اما محکمی را بین این رفتارهای خشونتآمیز پیدا کرد.
با یک سرچ ساده گوشهای از این ارتباط را پیدا میکنید: خفاش شب، بیجه، سعید حنایی و شاید خیلی دیگر از قاتلان سریالی و محکومان جنایتهایی شبیه آزار و اذیت زنان و کودکان، از کودکی پرخشونتشان، آزار وحشیانه حیوانات را در خاطره دارند؛ سوابقی مثل آتشزدن گربهها و دارزدن سگها.مدلهای مختلف آزار و اذیت
چیز غریبی نیست، هرقدر در سیره معصومین و حکایات زندگی بزرگان مهربانی با حیوانات میبینیم، بدیهی است که همانقدر در زندگی کسانی که تهدیدی علیه اخلاق و انسانیت محسوب میشوند، خشونت علیه حیوانات ببینیم. شاید نتوان بهعنوان یک اصل علمی عنوانش کرد، اما میشود این را باور کرد که حیوانآزارها، ظرفیت تبدیلشدن به یک جانی و اشاعهدهنده خشونت را در یک جامعه دارند. همچنان که گاندی میگوید: «نوع برداشت مردم از حیوانات و چگونگی برخورد با آنها، یکی از راههای سنجش میزان تعالی و پیشرفت یک جامعه است.»
در جستوجوی قانون
چند وقت پيش 39 نفر از نمایندگان طرحی را تقدیم مجلس کردند که در صورت تصویب، نگهداری و تردد سگها در خیابان ممنوع میشد. در مقدمه این طرح آمده بود: «یکی از معضلاتی که در سالیان اخیر در کشور اسلامیمان بروز پیدا کرده و متاسفانه به صورت علنی در شهرهای بزرگ دیده میشود، نگهداری از حیوانات و بهخصوص سگ و گرداندن آنها در خیابانها و معابر عمومی است. ]...[ رواج سگگردانی و نگهداری از آن علاوه بر مضرات بسیار زیاد بهداشتی و زیانآوربودن برای سلامت عمومی، یک معضل فرهنگی - اجتماعی و نوعی تقلید کورکورانه از فرهنگ مبتذل غربی است. لذا جهت جلوگیری از روند فزاینده سگگردانی در معابر و نگهداری از آن در آپارتمانها و منازل، طرح زیر تقدیم مجلس شورای اسلامی میگردد.»
بنابراین طرح میبایست یک ماده به قانون مجازات اسلامی الحاق میشد که گرداندن حیوانات خطرناک یا حیواناتی که مضر برای سلامت عمومی یا نجسالعین هستند، از قبیل سگ را در اماکن و معابر عمومی و وسایل نقلیه ممنوع کنند و مجازاتهایی نیز برای مرتکبین در نظر گرفته شده بود که توقیف حیوان جزئی از آن بود. همچنین در این طرح آمده بود که «نگهداری حیوانات مذکور در آپارتمانها ممنوع و در منازل مسکو.نی چنانچه موجب نارضایتی هر یک از ساکنان گردد، ممنوع است.»
دوستم توضیح میدهد که بعد از ارائه این طرح، خطاب به رئیس کمیسیون محیط زیست مجلس، محمدرضا تابش، نامهای نوشتهاند و دلایل مخالفتشان را با این طرح توضیح دادهاند و یک بار هم برای توضیح بیشتر به دعوت تابش، به مجلس رفتهاند که نهایتا موجب خارجشدن طرح از دستور کار مجلس شده است. مثلا او بهعنوان متخصص این حوزه معتقد است نگهداری صحیح از حیوان نهتنها موجب انتقال بیماری نمیشود، بلکه به نوعی آدم را واکسینه میکند. او میگوید: به لحاظ علمی ثابت شده کسانی که در کودکی حیوان خانگی دارند، ایمنی بدنشان پنج برابر بیشتر از سایرین است. و توضیح میدهد: «ما مخالف قانونمندشدن نگهداری از حیوانات نیستیم. هر کسی، حق نگهداری از هر حیوانی را در هر فضایی ندارد، حتی در اروپا. اگر شما از حیوانتان خوب نگهداری نکنید هم از شما میگیرندش. قانون باید به شکلی باشد که هم جلوی انتقال بیماریها گرفته شود و هم حیوانات مطیع شوند. مثلا اگر هر انسانی یک پنجم سطح بهداشتی که برای خودش رعایت میکند برای حیوان خانگیاش رعایت کند، هرگز از او بیماری نخواهد گرفت.»
او در مثال دیگری میگوید که در الحاقیه سازمان دامپزشکی، برای حمل و نقل همه حیوانات دستورالعمل دارند، جز سگ و گربه. برای همین آنها یک دستورالعمل پیشنهادی برای نحوه نگهداری و حمل و نقل حیوانات خانگی تهیه کردهاند تا سازمان دامپزشکی بتواند با استفاده از آن جلوی بخشی از رفتارهای نادرست با سگ و گربهها را بگیرد.
چند وقت پیش فهمیدم سگ یکی از آشنایان را وقتی دو روز بعد از ضبط، تحویلش دادهاند، یک چشمش کاملا کبود و لزج بوده، روی پوستش آثاری از سوختگی و زبانش قاچ قاچ و سوراخ سوراخ. دکتر گفته بود مایعی روی پوست سگ ریخته شده که اسیدی بوده و سگ به طور طبیعی محل سوزش را لیسیده و باعث شده زبانش تکهتکه شود. آن آشنا میگفت سگها را بعد از ضبط به ساختمان یکی از بخشهای نیروی انتظامی، در خیابان سروش منتقل میکنند و فقط کسانی موفق میشوند سگشان را تحویل بگیرند که به آنجا مراجعه مکرر و مدام دارند. هنگام تحویل سگ هم از صاحبش میخواهند برگهای را امضا کند که در آن نوشته سگ را بدون عفونت، آسیبدیدگی و کاملا سالم تحویل گرفته و یک مامور به آشنای من که نمیخواست برگه را با توجه به وضعیت سگش امضا کند، گفته بود: «اگه سگ رو میخوای، باید این رو امضا کنی.» بعد از انتقال سگ به دامپزشکی، دکتر میگوید توی چشمش یا از همان مایع اسیدی ریخته یا ضربه شدید خورده، به طوری که یک چشم کلا بینایی ندارد و بینایی چشم سالم فقط 30 درصد است.
در جستوجوی مواردی شبیه این به کلینیکهای حیوانات خانگی میروم. يكي از دکترها درباره سگهایی که پس از تحویلدادهشدن به صاحبانشان نزد او آوردهاند، میگوید: «گرسنگی و تشنگی شدید به سگها داده بودند، کتک خورده بودند، به بدنشان کثافت چسبیده بود، طوری که به نظر میرسید توی ادرار و مدفوع همدیگر زندگی میکنند و این باعث انتقال بیماری به انسان میشود، نه نگهداری سگی که واکسینه شده و داروهای ضدانگل میخورد.»آزار و اذيت به مدلهاي مختلف
دوستم هم از موارد مشابه میگوید: «یکی از سگها که بعد از چهار روز به صاحبش تحویل داده بودند، به شدت ترسیده بود و مشکل انگلی پیدا کرده بود. روی بدن سگ دیگری وایتکس ریخته شده بود، سطح پوستش سوخته بود و هر دو چشمش کور شده بود. سگ دیگری کف دست و پایش زخم شده بود و پدهای کف دست و پا سوختگی درجه دو داشت که به نظر میرسید به جهت تماس با مایعی اسیدی که برای شستوشوی کف استفاده میکنند، اتفاق افتاده. سگ دیگری مشکل حاد تنفسی پیدا کرده بود.
در بیشتر موارد صاحبان سگها از مراجعه به قوه قضاییه و دادخواهی پرهیز میکنند، چرا که به شدت برای سگهایشان بیمناکند. اگرچه به همان خیابان سروش اگر مراجعه کنید، صاحبان معدودی را میبینید که با حکم قضایی برای گرفتن سگشان آمدهاند. از طرفی به گفته دوستم در قوانین ما مجازاتهایی برای آزار و اذیت سگ در صورتی که منجر به نقص عضو یا تهدید جانی شود، پیشبینی شده.
مهربانی با حیوانات در اسلام
خوب است همه آدمهایی که ممکن است به هر شکلی اقدام به حیوانآزاری کنند، پیش از اینکه دادگاه حکمی علیهشان صادر کند، این احادیث را بخوانند:
پیامبر خدا(ص) فرمود: «به صورت حیوانات نزنید، زیرا آنها حمد و تسبیح خدا میگویند.» همچنین فرمود: «زنی بدکاره سگی را دید که بر سر چاهی لهله میزند و کم مانده است از تشنگی بمیرد. او کفش خود را درآورد و آن را به روسری خود بست و برای آن سگ از چاه آب کشید. پس خداوند گناهان او را به سبب این کار آمرزید.» (این دو حدیث را میتوانید به سادگی در کتاب منتخب میزانالحکمه، تالیف محمد محمدی ریشهری پیدا کنید.)
همچنین نقل است از یکی از اصحاب امام حسن(ع) که ایشان را میبیند که مشغول خوردن غذا بود و سگی روبهرویشان قرار گرفته. هر لقمهای که میخوردند، لقمهای هم به سگ میدادند. صحابی میگوید: «یابن رسولالله این سگ را از سفره غذای شما دور کنم؟» امام حسن(ع) پاسخ میدهند: «رهایش کن، زیرا من از خداوند حیا میکنم که جانداری به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم.»
برای دانستن نظر فقها درباره سگآزاری، در سایتي جستوجو کردم. در مقالهای در این سایت بعد از ذکر مجموعهای از روایات و احادیث معصومین درباره محبت به سگها نتیجهگیری کرده بودند. (عینا نقل میکنم):
«حال که اسلام، حقوق سگ را بهعنوان یک حیوان به رسمیت میشناسد، هیچ کس نباید - تحت هر عنوانی - بدون دلیل به این حیوان آسیبی برساند و نمیتوان نجاست آن را دلیلی بر نفی حقوق و سبب پستی و بیارزشی آن دانست. به عبارتی دیگر سگ نیز یکی از مخلوقات خداوند و قابل احترام است.»